زهرا خاوری / دکتری جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران و کارشناس در امور مدیریت شهری
شورا نهادی مدنی است که به پشتوانه رای مردم در سطح محلی تشکیل میگردد و از بارزترین نهادهای عقلانی در سطح یک شهر است که میتواند در پرتو اهداف ذاتی خود که همانا تمرکززادیی و بهرهگیری از اعتماد متقابل بین خود و شهروندان است، تقویت کنندهی همبستگی اجتماعی در سطح محلی نیز باشد و در سایه خرد جمعی و گسترش فضای گفتگو بین نهادی و سازمانی؛ مدیریت شهری را در جهت برنامهریزی برای توسعه پایدار و جلب رضایت شهروندان هدایت نماید، که لازمه آن وجود فرآیندی دموکراتیک و به دور از تفکرات حزبی، جناحی و منفعتطلبانه گروهی در انتخابات است تا نمایندگان منتخب قادر باشند برای منافعه عامه مردم در شهر، چانهزنی و تلاش نمایند.
اما در ادوار گذشته نمایندگان شوراها بر اساس شرایط و حمایتهای سیاسی، توانستهاند کرسیهای شورا را تصاحب نمایند. در این گروهها بعضاً حضور افرادی با تعصبات شدید سیاسی، صنفی و یا غیر تخصصی با سطح پایینی از اطلاعات و تجربه نسبت به سیستم مدیریت شهری مشاهده میشدند؛ آنان با مداخلات گسترده خود در اجرای فرآیندهای سازمانی و تلاش برای نهادی کردن برخی تفکرات، انتصابات و ایجاد لایههای پنهان در هدایت سیستم مدیریت شهری باعث شدند؛ کلان سازمان شهری (شهرداری) در مسیری پردست انداز و پر چالش از تقابل تفکرات تخصصی و غیر تخصصی و پیادهسازی برنامههای مختلف و کوتاه مدت قرار گیرد که جزء پاسخ به نیاز” اکنون” و “امر سیاسی ما” نتواند برنامههای دقیقی برای آینده پایدار و متوازن شهر طراحی و آنها را دنبال نماید.
این رویکردها در بن مایههای فکری شورایی و اجرایی بدنه شهرداری پیامدهای را به همراه داشت که در بعد شهری عبارتند از: عدم توسعه پایدار شهر، گسترش رانت ناشی از اقتصاد زمین، توسعه نامتوازن شهر، عدم بهرهگیری مناسب از ظرفیتهای شهری، عدم توزیع عادلانه خدمت و عدم شکلگیری گفتمانی غالب و موثر بر توسعه شهری متناسب با ویژگیهای شهر مشهد و در بعد درون سازمانی نیز پیامدهای از قبیل؛ گسترش فساد در لایههای مدیریت شهری، هدر رفت منابع مالی ناشی از تصمیمات نابهنگام و شخص محور، عدم پایبندی به ضوابط برنامه و بودجه، بدهکاری مالی سیستم به پیمانکاران و بانکها، تلاش برای کسب امتیاز و یا زیر فشار قرار دادن برخی از نمایندگان و یا مدیران برای اجرای تصمیمات نادرست، از بین رفتن مفهوم شایستهسالاری، خرد سازمانی، اعتماد و تنزل اخلاق سازمانی در سیستم سازمانی را میتوان برشمرد.
اینجا سازمانی است که دیگرانسانها به مثابه یک انسان حضور ندارند، چرا که در برابر قدرت حاکم بر سیستم، الینه شده و ماهیتی ابزاری پیدا کردهاند.
حال شورای که خود وسیله است و در لایههای پنهان خود برای تحقق اهداف دولت مرکزی و یا حزبی و یا منافع برخی افراد ذینفع خود تلاش میکند، چگونه قادر خواهد بود، تقویت کننده همبستگی اجتماعی و گسترش دهنده اعتماد درون سازمانی و برون سازمانی باشد و از تمامی ظرفیتهای موجود در سطح شهر و شهرداری در جهت توسعه پایدار و با کیفیت، بهره برداری نموده و یا گفتمان مدیریت یکپارچه شهری را راهبری نماید.
در این روزها حافظه جمعی کارکنان شهرداری خاطرات و مصادیق زیادی از خطاها، تقابلها، تغییرات آنی در رفتار سازمانی، کیسهدوزیها،کشمکشها، تسلط کم تجربگان بر با تجربگان و بیاخلاقیها را در جهت دستیابی و تحکیم قدرت و ایدئولوژی در خود ثبت نموده است و به همین دلیل قریب به ۱۴۰ نفر از کارکنان شهرداری برای خود این حق را متصور شدهاند که خود به میدان آمده و تلاشی هر چند در حد بضاعت در جهت بهسازی امور نمایند، اگرچه نگارنده حضور بعضی از افراد را با توجه به سبقه ناموفق در حوزه مدیریت شهری و نگاه طمع ورزانه آنان به کرسی شورایی را تائید نمی نماید، اما این امر نافی پیام کلی این حرکت که “نه” اعتراض گونه به سیاستهای اعمال شده در گذشته است نخواهد بود.
باشد که این حضور، نشان دهنده دغدغهمندی افراد با تجربه و صاحب اندیشه در خصوص شورای شهر آینده باشد. با این گفتمان که مدیریت شهری را بایستی با تخصص، تعهد، اعتماد، همدلی و همراهی حداکثری در سطح سازمان و شهر مدیریت کرد و نه با عصبیت شدید فکری، وامداری حربی، نگاهی شخصی و غیر مسئولانه و از بالا به پایین به انسانها و شهر.
http://mashhadfarhang.ir/?p=3388